آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان پرنده عشق عشق به وطن از آن روز که رفته ای،
کارت شارژها را سیگار میخرم،
و با خیابان ها حرف میزنم!
همینطوری پیش یرود...
گوشیم را هم باید بفروشم،کفش بخرم...
توی تاکسی اونقدر تو فکرت بودم
که موقع پیاده شدن ،
ناخداگاه گفتم : دو نفر حساب کنید....
درد مرا شمعـــــــــی می فهمد …
که برای دیدن یـــــــک چیز دیگــــر ،آتشـــــــــش زدنــــد …
بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است
دلــــــــم میخواهد
حســـادت کنم به خـــــــودم…
نظرات (1)
![]() ![]() |